حرف هایی که نمی شه گفت

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است. ((دکتر علی شریعتی))

حرف هایی که نمی شه گفت

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است. ((دکتر علی شریعتی))

عجب روزایی

بعضی موقع ها که به یاد قدیما می افتم،قدیم چه عرض کنم ایام گذشته خودم میافتم ،بعضی وقت ها ناراحت وبعضی وقت ها احساس خوبی بهم دست می ده. 

بی خیال اون خاطرات بدی که همیشه ناراحتم می کنه ،بزارید یه خاطره موقعی که اومدیم خونه جدیدیمونو بگم. 

جاتون خالی،البته نمی شه گفت جاتون خالی ایشاالله خدا برا خودتون قسمت کنه،قبل رفت به ماه عسل به فاطمه قول داده بودم که حتما موقع رفتن به ماه عسل یه هندی کم می گیرم.مرداد 87 بود که رفتم ماه عسل بابلسر.اما طبق روال به خاطر کاستی های زیادی نتونستم هندی کمو بگیرم ،اما امروز تونستم یه هندی کم پاناسونیک توپ بگیرم که اونم واسه مهمون کوچولومون (کپو یولی) قسمت شد.گفتیم همه چیزشو ثبت کنیم تا بزرگ شد سند ازش داشته باشیم. 

می خوام یه کوچولو از اوایل زندگیمونو براتون بنویسم. 

خدا لطف کرد که فاطمه خیلی کم توقع بود از خرید گرفته تا مراسم عقد خیلی مراعاتم کرد  

خرید مون خیلی کم بود و فقط یه عقد گرفتیم اونم تو خونه که هزینه کم باشه.ویه دونه ماه عسل رفتیم.این کل مراسم بود و فینیش. 

اصل کاری رو می خوام براتون بگم : 

یادمه مرداد سال 87 بود که از ماه عسل برگشتیم اولش تی وی تو خونم نبود و خونه خیلی سوت و کور بود،موبایلومو روشن می کردیم موبایلم فقط اف امو می گرفت وبعضی موقع ها هم موسیقی باهاش گوش می کردیم. بعد یه مدتی تلویزیونو گرفتیم.خیلی خنده دار بود تی وی رو چون میزشو نداشتیم گذاشته بودیم رو اوپن آشپز خونه یه مدتی هم اونجوری گذشت که یه میز قشنگ گرفتیم. 

هوای تبریز تو زمستونا و پاییز خیلی سرد میشه حالا فکرشو بکنین که تو این سرما بخاری نداشته باشی اونم تو سرمای تبریز که خیلی مشهوره.یادمه اون روزا که خیلی سردمون می شد پتو رو چهار تایی می نداختیم رومون وازهمه با مزه تر  می رفتیم آشپز خونه در فر رو باز می کردیم روشنش می کردیم و خونه رو گرم می کردم .بخاری رو هم گرفتیم و گرممون شد.البته اصل، زندگی، باشه و همدیگه رو درک کنی همه چی می شه. 

بعد یه مدت که ار رسانه ملی خسته شدیم یه رسیور گرفتیم. 

ماجرای کمد و بوفه رو هم که فاطمه خیلی دوسش داشت اونم هم گرفتیم البته توضیحشو قبلا دادم.   

من به دیجیتال خیلی علاقه دارم واسه همین بعد یه مدتی که دی وی دی پلیر نداشتیم یه دی وی دی پلیر HD با یه دونه سیمای خانواده هم گرفتم.

ماشینو بگم اون واقعا خنده دار تره،ابجی مینا می خواست ماشین بگیره به من سپرد که پییش باشم منم جمعه رفتم هفته بازار برگشتنی رفتم خونه خودمون ؛یه پی کی زیر پام فاطمه منو که دید گفت این چیه ؟!!!گفتم ماشین گرفتم ،بیچاره هنگ کرد و گفت دیونه با این وضعت این دیگه چیه که گرفتی و خدا وکیلی خیلی خوشحال شد نگو ونپرس. 

البته همه اینایی که گفتم علتش این بود که ما برا خودمون خونه خریده بودیم واسه همین همه چیمو از ماشینم گرفته تا کوچکترین چیزام، به زمینو زمان مقروض بودیم.حالا شکر که یواش یواش داره بعضی از وام ها تموم می شه تا ببینیم خدا چی می خواد

ماجرای هندی کمو هم که گفتم. 

خیلی چیزای دیگه که کم داشتیم و گرفتیم که اگه بگم خندتون می گیره، من یکی که بر می گردم یه کمی عقب حال می کنم از کجا به کجا رسیدیم.شکر خدا که لطفش روی سرم ما هست و همیشه کمکمون می کنه. 

راستی تو برناممون یه کولر و یه هود آشپزخانه واز همه مهمتر یه لپ تاپ که واقعا بهش نیاز دارم (کامپیوتر تو خونه نداریم خجالت کشیدم کام خونه بابا اینا رو بردارم) هستش تا یادم نرفته. 

با صبر همه چی می شه کرد.

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ http://www.sabalancd.com

با عرض ادب و احترام خدمت شما مدیر عزیز این وبلاگ. وبلاگتون بسیار تکمیل و زیباست و من نهایت استفاده رو بردم همچنین از حضور گرمتون در سایت هم تشکر میکنم

چرا الکی نخونده متنتو کپی پیست می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صدف پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.istgah.asantabligh.com

سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl

محترمانه بگم بوووووووووووو

صدف پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.istgah.asantabligh.com

سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl

س ح ر پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://my-space.blogsky.com

شاید این چیزا به نظر کسی که از دور داره نگاه میکنه اصلا قشنگ نباشه و خیلی هم شرایط سختی باشه اما من واقعا دوس دارم زندگی مو اینجوری بسازم ...
این جوری آدم قدر آرامش بعدشو خوب میدونه ...
نتیجه نظر سنجی چی شد؟ :دی

آره اولش سخته ولی آخرش قشنگ.
هنوز موندیم جی بذاریم.

ستایش جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ق.ظ

سلام بر داداشی با مرام خودم.
داداشی یه الان تا اونجا که نوشتی فاطمه کم توقع بود خواندم . گفتم او یه سلام بدم بعد بقیه متنو بخوانم ..
دستت درست اینجوری که از اولش معلومه از اون نوشته هاست که ادم دوست داره تا اخر اخرشو بخوانه و بدونه ..
داداشی ممنون ب یادمی و بهم سر میزنی ..

علیکم سلام.

ستایش جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ق.ظ

بازم سلام
خواندمش کامل ..
وقتی داشتم میخواندم یاد بابا مامان افتادم یادم بزار یه خاطره از زندگیشون که از کجا به کجا رسید رو در وبلاگ بزارم ..
داداشی به قول اون ضربلمثل:گر صبر کی ز قوره حلوا سازم .
خیلی خوبه ادما وقتی به یه جا میرس خودشوو گم نکنن ..
خوشحالم داداشی که تو هم از جنس خودمونی ..
ان شا الله کولر و هود هم مخرید کل هزینه این دو تا ۷۰۰ تومانه البته بستگی به کولرتونم داره . گازی گرونتر براتو ن در میاد . ولی خیلی خوشحال شدم از اینکه من و دوستان رو لایق دونستی و با تعرف زندگی خودت درس هایی از زندگی رو به ما دادی ... ممنونم داداشی

حتما منتظر نوشتت هستم.
راستی حداقلکم، لپ تاب یادت رفت یه ۸۰۰ تومن بزار روش.
متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد