حرف هایی که نمی شه گفت

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است. ((دکتر علی شریعتی))

حرف هایی که نمی شه گفت

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است. ((دکتر علی شریعتی))

عجب روزی بود

امروز ۵ شنبه عجب روزی بود. 

کله گنده های ژنده پوش ریشوی شپشوی و یه خورده بدبو شستا و هولدینگ تامین اجتماعی اومده بودند. 

حسابشون نکردمالبته یه چی رو بگم اونا حسابمون نکردنفکر کنم ریاضی شون هم مثه خودشون بود.راستی این بزرگوران سواد دارن؟حتما که دارن حتما مثل رحمته ا... 

دکتر فلانی ... اصلا مدرکشون قلابی نیست و کاملا دکترن.اصلا به ریخت مسولا نمی رسه که اهل اینجور کارا باشن خدا ... دهونتو ...بگیر. 

حالا بیخیال اونا بعد رفتنشون اونقده کتک کاری کردیم نگو نپرس . 

یاد جونی کردیم که تو شیابجانگ عجب کتک کاری می کردیم. 

ولی خداییش درسته دیگه نمی تونم نفس بکشم سینم بدجوری درد می کنه ولی یه خورده که نه خیلی بدنم شارژشد .جاتون خالی ....

نظرات 8 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ http://DOREAKHAR.BLOGFA.COM

حتما مدرک دارن
شبهه میندازی؟؟؟؟
بگم بیان برنت ؟؟؟!!!!!!
خدا رو شکر که شارژشدی! حالا میتونی بیای وبلاگم؟؟؟!!!
مارو یادت رفت ها؟؟؟
راستی سلام

من می دونم اینا مدرک دارن.
نه مگه من از زندگی سیر شدم؟؟؟آیهان بابا نیاز داره!!!
ّّّّّّّّّّّّّّّّهااااااااااااا نمی خواااااااااااااااااااااااااام.
دشارژ بودم ولی هیچ وقت به Low Alarm نرسیده هنوز.
امین جان خیلی میام وبلاگت اما نمی تونم نظر بزارم.می خوام برات میل بفرستم اونجا عوض من بزار تو پستات.
نه همیشه به یادمی.
!!!!!!!!علیکم...

الهام پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.kogetaraz.blogsky.com/

سلام دوست من وبلاگت رو پسندیدم اگه خواستی بگو لینکت کنم تو هم به اسم وبلاگم لینکم کن

خیلی ممنون ازاین حسن انتخابتون
حتما منعکس می کنم.
شوخی بود ای به چشم.

رزیتا جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ http://www.rozitaaa.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری.ببخشید می پرسم مشکل قلبی دارید؟هر وقت تونستی به منم سر بزن خوشحال میشم.

مرسی.
نه حل نشده چون به جایی نرسیدم بی خیالش شدم.
حتما بهتون سر مس زنم.

مجتبی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ق.ظ http://shepel.persiangig.com

سلام داداشی
از ستا خبری نداری؟
خیلی نگرانشم
حالش خیلی بد بود
بهش اس هم دادم ولی جواب نداده

تو ریکاوری هستش .
نگران نباش.
مرسی مجتبی

ستایش شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ

داداش سبک که نشد هیچ بد از بدترم شدم ...

انشالله که به خوبی خوشی همه چی تموم می شه

س ح ر چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://my-space.blogsky.com

سلام سعید
ببخش که نبودم و بهت خبری ندادم از خودم
راستش هنوزم بعد گذشتِ بیشتر از یک ماه اصلا" تعریفی ندارم
33 شبِ که خوابشو دیدم
دلتنگی ام که جای خودشو داره ...
برام دعا کن
من همیشه منتظرش میمونم :)

سلام سحر خانوم.
خوب کاری کردی که سر زدی دیگه داشتم نگران می شدم البته نگران هم بودم.
دعات می کنم.

ستایش پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:02 ق.ظ

سلام داداشی خوبی...
هنوز از سفر بر نگشتید ؟
بیا دیگه دلمون واست تنگ شده ...

ستایش پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ

سلام داداشی ...
ممنون از لطفت ...
خوش اومدی...
خوش گذشت ...
برادر زاده من چی بهش خوش گذشت ...؟

سلام...
مرسی.
قربان شما
خیلی خوش گذشت.
اون کوچولو که همش تو خواب بود یا گریه...
حالا نمی دونم بهش خوش گذشته یا نه؟
ولی کدوم نوزاد ۵۰ روزه این همه گردش رفته !!!نمی دونم بایستی کیف هم کنه که این همه بردمش گردوندمش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد